سیره
جايگاه کرامت انساني، آزادي و حقوق بشر در گفتمان سياسي امام خميني(ره)
زهرارفیعی فارسانی[1]
چکیده:
يکي از موضوعات بسيار مهم در قلمرو حقوق، دین و افکارسیاسی، کرامت انساني است؛ زيرا اين موضوع پايه و اساس بسياري از حقوق و آزادی های انسان می باشد. اسلام براي انسان، بماهو انسان، کرامت ذاتي قائل است. اين کرامت بر يک سلسله مفاهيم و ارزشهاي بنيادين اخلاقي و ديني، يعني آزادي، اراده و اختيار، داشتن وجهه و نفخة الهي مبتني است. دين اسلام، افزون برکرامت ذاتي، قايل به کرامت اکتسابي انسان است که مهمترين معيار و مبناي آن، تقوا و ايمان است. اين كلمه در قرآن كريم، در سوره اسرا آنجا كه فرمود: « ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و تكريم نموديم»؛ به كار رفته است. این ارزش در گفتمان اسلام سياسي امام خميني که برگرفته از تعالیم والای دینی است به خوبی قابل مشاهده است و اصل داشتن کرامت انسانی، داشتن حقوق مشخصه و آزادی چه در زندگی خصوصی چه تعیین سرنوشت اجتماعی و مملکتی، ارجاع به نظر و رای مردم در همه امور خود شاهد این نکته است همانطور که بارها و دربیانات ایشان تکرار شده است که تمام انسانها آزاد متولد شدهاند و در كرامت انساني و بهرهمندي از حقوق با يكديگر مساوياند. این مفاهیم در ذهن بلند پرور امام خمینی(ره) به وضوح قابل مشاهده است و آرمان ایشان برای تشکيل امت واحد جهاني و استقرار نظام جمهوري اسلامي برای ارج نهادن به کرامت انساني، آزادي و حقوق بشر نشان از اهمیت این موضوع در افکار ایشان است و بیان داشتند کرامت انساني، نهتنها به منزلة يک حق يا مجموعهاي از حقوق غيرقابل سلب و انتقال است، بلکه محور و مبناي حقوق بشر تلقي ميشود. پيشرفت و توسعة پايدار در هر جامعهاي، در گرو رعايت آن است. در صورت بيتوجهي به اين اصل و عدم التزام عملي به آثار آن، ارزشهايي چون عدالت، کرامت انساني، برابري و صلح مفهوم خود را از دست خواهد داد. در اين صورت، شاهد جهاني پر از ظلم، بيعدالتي، بيمهري، خشونت، جنگ، تجاوز و تبعيض خواهيم بود.
کلید واژه ها: کرامت انساني، آزادي ، حقوق بشر، گفتمان، سياسي، امام خميني(ره).
مقدمه:
انسان به عنوان اشرف مخلوقات دارای درک و شناخت از حقیقت خویش و حقوق و تکالیف خود است. خلقت و سرشت انسان با سایر موجودات متفاوت است، قوه عقل در نهاد انسان به گونه ای او را متمایز ساخته که قدرت تسخیرکنندگی موجودات را برای او به ارمغان آورده است. در طول تاریخ، بشریت همین قدر که باعث اقتدار و استیلای بر جهان هستی شده و او را در این دنیا سعادتمند کرده است. از سوی دیگر، شان و انسانیت او نیز باید همواره مورد شناسایی و احترام قرار گیرد که این معقوله در ادیان الهی بخصوص در دین مبین اسلام و اندیشه سیاسی امام خمینی به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، به خوبی مورد شناخت و توجه قرار گرفته است. با توجه به کرامت ذاتی انسان است که پای حق و حقوق به میان کشیده می شود و هرچه انسان اجتماعی تر و مدنی تر می شود، بر شعاع کرامت او افزوده می شود و این شعارها همان حقوقی است که از مخزن حقیقتی به نام «کرامت» سر برآورده اند.
تجلی اندیشه سیاسی و گفتمان اسلام امام خمینی(ره) تأسیس حکومتی اسلامی بود که در آن کرامت، حرمت، شرافت، حیثیت، آزادي و حقوق بشر پاس داشته شود. در این اندیشه، همه چیز به مردم ختم می شود. کسانی که با عنوان محروم و مستضعف سال ها طوق فرمانبرداری توسط رژیم های گذشته ایران بر گردنشان گذاشته شده بود و از کرامت انسانی، آزادی و ابتدایی ترین حقوق بشر به دور مانده بودند، در جایگاه واقعیشان به عنوان انسان قرار گرفته اند.
کرامت انسانی و آزادیهای او در سطح جهانی هم مورد توجه خاص قرار گرفته است؛ و یکی از وجوه مشترک تفکر سیاسی اسلامی از دیدگاه امام و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر در باب کرامت انسان این است که او تنها موجودی است که تا حد زیادی از آزادی و اراده برخوردار است، یعنی انسانها به دست خویش سرنوشت خویش را رقم می زنند و با افکار و اندیشه های خودشان برای استمرار حیات مادی و معنوی، دنیوی و اخروی خویش برنامه می ریزند، و به آنچه به مدد عقل یا وهم خوب و زیبا تشخیص داده اند عمل می کنند و از آنچه زشت و بد و نازیبا دانستند دوری می کنند، اما این نکته را باید یادآور شد که آزادی اراده و انتخاب آنگاه سعادت و رستگاری دنیا و آخرت انسان را به همراه دارد که تحت تدبیر عقل و در پرتو روشنایی چراغ وحی و دین باشد، اما اگر اراده آزاد انسان مقهور قوۀ غضب و شهوت گردد انسان را تا درجه بهایم و حیوانات درنده تنزل می دهد و کرامت انسانی و حقوق و آزادی را زیر سوال می برد.
آرا و دیدگاه های بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران مبنی برحقوق و کرامت بشر در حکومت اسلامی است و تبیین نظرات ایشان به عنوان اندیشمند بزرگ اسلامی در کنار آیات قرآن، روایات اسلامی و نظریات دیگر اندیشمندان، بیانگر وجود دیدگاه های اصولی دین اسلام پیرامون فرضیه موضوع جايگاه کرامت انساني، آزادي و حقوق بشر و همچنین در گفتمان اسلام سياسي امام خميني(ره) است و نظر به تاثیر اندیشه امام از اسلام و وحی الهی به خوبی می بینیم که بین آنها هم پوشانی وجود دارد و دارای ارزش کامل است.
اکنون متغیرهای اصلی موضوع را به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می دهیم تا بستر و زمینه طرح اصلی موضوع فراهم شود. بنابراین، ابتدا کرامت انسانی را با زیرشاخه های اصلی اش طرح می کنیم. آنگاه همین روند را نیز درخصوص آزادی و حقوق بشر پیش خواهیم برد.
جايگاه کرامت انساني در گفتمان اسلام سياسي امام خميني(ره)
به دلیل شان و منزلت قران در دین اسلام و برگرفته شدن گفتمان سیاسی امام خمینی(ره) از دین اسلام و قران کریم در ابتدا سعی به بررسی کرامت انسانی در گفتمان اسلام سياسي امام خميني و قران کریم داریم و به تبیین جایگاه کرامت انسانی در قران و تاثیر آن بر اندیشه های سیاسی امام خمینی(ره) می پردازیم.
مفهوم کرامت انساني
کرامت در لغت معاني مختلفي دارد. مهمترين آنها عبارتنداز ارزش، حرمت، حيثيت، بزرگواري، عزت، شرافت، انسانيت، شأن، مقام، موقعيت، درجه، رتبه، جايگاه، منزلت، نزاهت از فرومايگي و پاک بودن از آلودگيها، احسان و بخشش، جوانمردي و سخاوت.[2]
معادل انگليسي واژة کرامت انساني[3] به معناي شرف، افتخار، استحقاق احترام، عنوان، رتبه و مقام، امتياز و شرافت برجسته ميباشد[4]. در دايرةالمعارف آکسفورد، در مورد معناي واژة «کرامت»[5]چنين آمده است: واژة کرامت[6] از عبارت لاتيني[7] گرفته شده و به معناي شرافت، حيثيت، افتخار و استحقاق احترام است[8].
کرامت انساني در گفتمان اسلام سياسي امام خميني و قران کریم
خداوند در قران کریم بارها و بارها به کرامت انسانی تاکید داشته و فرموده اند که همۀ انسان های این کره خاکی را که از نسل آدم ابوالبشرند، کرامت ذاتی بخشیده است و در جای دیگر بیان داشته: «ولَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ و َرَزَقْنَاهُمْ مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً» ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا برنشانده ایم و از پاکیزه ها روزیشان داده و آنان را بر بسیاری از آفریدههای خویش برتری خاصی داده ایم.[9]
پس، انسان در اصل تکوین و ذات خویش به واسطه برخورداری از روح الهی و عقل که موهبتی الهی و امانتی است که تنها خاص انسان است، موجودی صاحب کرامت است و این کرامت عطیه ای الهی است که برای همۀ انسان های به طور مساوی مفروض و مسلم است. حضرت امام خمینی(س) نیز با توجه به این آیه می فرمایند: اسلام این طور مرزهایی که (مرزهای نژادی) در سایر مسلکها هست، ندارد. اسلام با صراحت می گوید که آنی که پیش خدا کرامت دارد، آدم متقی است.[10]
این سخنان گرانمایه و مانند آنها که در مقام تبیین کرامت انسان هستند، در قرآن و روایات فراوانند، و خمیرمایه های اصلی و مبانی فلسفی حقوق امام خمینی (ره) به شمار می آیند. چنانچه مشاهده میکنیم در دیدگاه امام و در همه فلسفه ها و فرهنگها، انسان از آن حیث که انسان است صاحب کرامت است و به واسطه این کرامت حقوق ویژه ای دارد. کوتاه سخن این که کریم بودن انسان واقعیتی است همانند کریم بودن فرشتگان و قرآن؛ چرا که همه اینها مظاهر کرامت خداوندند.[11]
از نگاه جهان بینی اسلامی چنین نیست که یک سلسله عوامل طبیعی به طور تصادفی موجب پیدایش موجودی متکامل تر از انواع پیشین خود به نام انسان شده باشد، بلکه انسان به عنوان خلیفۀ الله در زمین قرار داده شده است. چنان که خداوند سبحان در خطاب به فرشتگان می فرمایند: إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً.[12]
البته این مقام وقتی برای آدم محقق شد که از روح الهی در او دمیده شد. چنان که می فرمایند: فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ؛[13] و ای فرشتگان من در زمین خلیفه قرار می دهم … پس هنگامی که از روح خودم در او دمیدم او را سجده کنید.
پس، انسان به حکم خلیفه بودن میتواند مستجمع صفات مستخلف عنه خود مانند: علم و قدرت، رحمت و غضب، آزادی وکرامت و دیگر صفات شود. چنان که حضرت امام(س) می فرمایند: خدای تعالی به حسب مقام الهیت همه صفات متقابله را مانند رحمت و غضب، بطون و ظهور، اوّلیت و آخریت، و سخط و رضا مستجمع است و انسان که خلیفة اوست به واسطه قربش به آن حضرت و نزدیک بودنش به عالم وحدت و بساطت با دو دست لطف و قهر حضرت حق آفریده شده است به همین جهت است که خلیفۀ الله همچون حضرت باری تعالی که مستخلف عنه است مستجمع صفات متقابله است.[14]
حضرت امام(س) در سخنان خود همیشه به انسان و انسانیت او تاکید فراوان داشته است و مراد حضرت امام خمینی از این انسان، انسان کامل است که آدم ابوالبشر یکی از مصادیق آن است و مظهر اسماء و صفات حق و مثل آیت حق تعالی است.[15] در جای دیگر می فرمایند: انسان اسم اعظم الهی … و خلیفه خدا در همه عالم است.[16] و انسان کامل از آن حیث که اکون جامع و خلیفه خدا در زمین و نشانه او در همه عوالم است کریم ترین آیات الهی و بزرگ ترین حجت اوست.[17] در نتیجه انسان از دیدگاه ایشان و قران دارای کرامت و آزادی است که تحت هرشرایطی باید کرامت او حفظ شود.
كرامت انساني در حكومت مهدوي
مهمترين خصوصيت حكومت موعود منتظر، بر چيدن بساط ظلم و اولين فاز حضور پرچمدار حكومت آخر الزمان، مواجهه با كساني است كه ظلم مادي و معنوي به بشر را پيشه ساخته اند و کرامت انسان را زیر پا گذاشته اند. امام صادق در توصيف آن دوران مي گويد: «…هر حقي به صاحب آن ادا مي شود…بساط ظلم و ستم برچيده مي شود .»
مصاديق كرامت انساني در حكومت مهدوي
1- اجراي كامل مساوات و برادري
2- تعالي اخلاقي انسان در عصر ظهور
3- آزادي به مثابه كرامت انساني در حكومت مهدوي(عج)
4- جايگاه زن نمونهاي از كرامت انساني در حكومت مهدوي(عج)
5- نفي تبعيض نژادي در حكومت مهدوي(عج)
6- حفظ و ارتقاء كرامت انسانى و حقوق بشر دوستانه
در جهانىسازى حكومت مهدوى، كرامت انسانها و حقوق بشردوستانه نه تنها محوريت دارد، بلكه به عالىترين حد خود خواهد رسيد. رعايت كرامت انسانها و حقوق بشردوستانه تنها به شخص امام عصر ختم نمىشود؛ بلكه ياران وى نيز بر مبناى رعايت اين امور با حضرت دست بيعت مىدهند. جهانىسازى حكومت مهدوى در عين صلابت، مبتنى بر عطوفت، صفا و صميميت و مهرورزى و تكريم انسانها بدون هرگونه تبعيضى است. حكومتى كه حتى خفتهاى را بىجهت بيدار نمىكند و با چنين آرامشبخشىاى به عالم بشريت، پناه و مأواى جامعه بشرى مىگردد.
بدين ترتيب، كرامت انساني در انديشه اسلامي و آموزه و دولت مهدوي خاستگاهي الهي دارد؛ انسان نه بر محور انسانمداري، بلكه بر مدار خدامداري به كرامت و بزرگواري ميرسد و ميان افزايش تقرب به درگاه الهي و مماثلت با آن و افزايش كرامتهاي انساني رابطه مستقيمي وجود دارد. به همين دليل، مؤمنان واقعي يعني شيعيان در دولت مهدوي از بالاترين كرامتهای انسانی و تعظيمها برخوردارند.
مباني کرامت انسان از ديدگاه اسلام و امام خمینی(ره)
کرامت انسان در اسلام و دیدگاه امام خمینی(ره)، نه بر مبناي يک امر قراردادي و اعتباري، بلکه بر اساس يک امر هستيشناختي و اصيل، که منشأ آن ذات خلقت بشري است و نيز بر مبناي احکام و فرامين الهي توجيه ميشود. به عبارت ديگر، کرامت ذاتي انسان، خود مبتني بر يک سلسله مفاهيم و ارزشهاي بنيادين اخلاقي و ديني است که در ذيل به بررسي آنها ميپردازيم.
آزادي، اراده و اختيار
يکي از بنيانهاي مهم اخلاقي و ديني، کرامت ذاتي انسان، «آزادي اراده و اختيار» است. اين استقلال و خودمختاري اراده، متضمن چند مفهوم است: اول اينکه، انسان موجودي غايتمند است. به عبارت ديگر، بخش مهمي از اين استقلال، معلول غايتمندي انسان است. بدين معنا که انسان غايت جهان هستي است. اوست که به جهان هستي معنا ميدهد. بنابراين، همة موجودات تابع انسان، براي انسان و در خدمت اويند. کانت در اين باره ميگويد:
اگر عاديترين فاهمه دربارة وجود چيزها در جهان و وجود خود جهان تعمق کند، نميتواند از اين حکم خودداري کند که همة مخلوقات عالم، عليرغم عظمت هنري که در سازماندهيشان مشهود است و عليرغم تنوع پيوندي که آن را غايتمندانه به يکديگر وابسته ميکند، اگر آدميان نبودند، عبث بود؛ يعني بدون آدميان، کل خلقت برهوتي پوچ و بيحاصل و بدون غايتي نهايي بود.[18]
دوم اينکه، انسان توانايي مهار اعمال و رفتار خود را دارد. او ميتواند از انجام هر آنچه که بدان تمايل دارد، اجتناب ورزد. از جلوههاي ديگر اين استقلال، شأن قانونگذاري اراده است. به عقيدة کانت، انسان به لحاظ اخلاقي اين توانايي را دارد که به گونهاي رفتار کند که ضابطة رفتاري او بهصورت قانون عام درآيد.[19]
آزادي، اراده و اختيار به منزلة يکي از پايههاي مهم کرامت ذاتي انسان، مورد تأکيد آموزههاي ديني نيز قرار گرفته است. از دقت و تأمّل در حديث ذيل، که از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است، به خوبي استنباط ميشود که «آزادي، اراده و اختيار»، از مهمترين مباني نظري کرامت انساني است. پيامبر اكرم(ص): «هيچ چيز نزد خدا گراميتر از انسانها نيست.» از پيامبر(ص) پرسيدند: حتي فرشتگان؟ حضرت فرمود: «آري، چون فرشتگان بهسان خورشيد و ماه مجبورند؛ ولي انسان مختار آفريده شده است.[20]
قدرت تعقل و تفکر
توانايي تعقل و تفکر مستقل، براي تشخيص اينکه چه چيزي بهطور اخلاقي درست يا نادرست است، در همة انسانها ذاتي است. انسان به کمک نيروي فطري عقل، اين توانايي را دارد که بينديشد و تصميم بگيرد تا نه تنها به زندگي خود شکل دهد، با وضع قوانيني که ساختار زندگي همهکس را تشکيل ميدهد، به حفظ و ترويج احترام متقابل مردم ياري رساند.[21]
عالمان و مفسران در تفسير اين آيه « وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً»[22] ، بر اين امر تأکيد کردهاند؛ مراد از آيه اين است که خداوند متعال فرزندان آدم را به واسطة قوة تعقل و تفکر، نطق و قدرت تميز حق از باطل و صورت زيبا و تدبير دنيا و آخرت کرامت و برتري بخشيده است.[23]
داشتن وجهه و نفخة الهي
بر اساس نظرية کرامت مبتني بر وحي، کرامت ذاتي انسان تنها به اين دليل نيست که او « آزادي، اراده و اختيار » و « قدرت تعقل و تفکر » دارد، بلکه به اين دليل نيز هست که او داراي وجهه و نفخة الهي است؛ يعني خداوند انسان را به صورت خويش آفريده است و در واقع، ذات انسان به عنوان آيينة اسماي الهي، به لحاظ طبيعت روحاني و جوهر معنوي خود با کائنات و هستي پيوستگي دارد. بدينترتيب، او عاليترين صورت براي هويت حق است.[24]
در آموزههاي ساير اديان آسماني، از جمله يهوديت و مسيحيت نيز دربارة وجود وجهة الهي براي انسان تأکيد شده است.[25] معتقدان به وحي، نه انسان را در مقابل خداوند و نه خداوند را در مقابل انسان قرار ميدهند، بلکه ميگويند خداي انسان با او نوعي پيوستگي و ارتباط دارد. همين ارتباط و خويشاوندي، مباني اساسي هستيشناختي و متافيزيکي حقوق و کرامت انساني را در جامعة بشري و در يک حکومت ديني تبيين ميکند. اين رابطة بسيار مهم و با ارزش خداوند با انسان، از آية شريفة “وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي” استفاده ميشود.[26]
داشتن جنبة خليفةالهي
اين کرامت، به اين دليل است که انسان خليفة خدا است. مقام ذاتي جانشيني و خلافت الهي، چيزي نيست که با افعالي مانند فساد و خونريزي نفي شود. اينها امور عارضي هستند و هيچگونه خللي به مقام خلافت الهي انسان وارد نميکنند؛ زيرا وقتي خداوند با فرشتگان در مورد جعل خليفه در زمين سخن ميگويد: « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً، » فرشتگان به پرسش و اعتراض روي ميآورند: « أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء. » خداوند در پاسخ ميفرمايد: « إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ». پاسخ خداوند بيانگر اين حقيقت است که مقام ذاتي جانشيني و خلافت الهي، با افعالي از قبيل فساد و خونريزي نفي نميشود.[27]
«در واقع، آنچه در معرض سرزنش قرار ميگيرد، وجود انسان نيست، بلکه رفتار و فعلي است که از او سر ميزند و فعل انسان از ذات او جداست.» [28]بنابراين، خداوند انسان را به دليل داشتن استعداد ذاتي و فطري، براي درک حقايق و اسرار هستي، خليفة خود قرار داده است. به عبارت ديگر، تعليم تکويني اسرار و حقايق هستي به انسان در ابتداي آفرينش، موجب شده است انسان براي احراز اين مقام، شايستهتر از فرشتگان باشد.[29]
از آنچه تاکنون در مورد کرامت انسان از ديدگاه اسلام گفته شد، ميتوان نتيجه گرفت كه
اولاً، انسان مظهر و رمزي از حق، و در واقع، آيينهاي در برابر وجود الهي است. نابود ساختن و در هم شکستن هر فرد، شکستن آن آيينه و جلوگيري از تجلي انوار حق از طريق آن است. ثانياً، کرامت انسان امري ذاتي است و هيچ ارتباطي با افعال و کردار آدمي ندارد. بنابراين، رفتار مجرمانه نافي کرامت ذاتي انسان نيست.
ثالثاً، کرامت مبتني بر وحي در توجيه کرامت ذاتي انسان نسبت به نظريههاي ديگر، جامعتر و کاملتر است؛ زيرا بر اساس اين نظريه، کرامت ذاتي انسان هم به دليل آزادي، اراده و اختيار و قدرت تعقل و تفکر آدمي، و هم به علت داشتن وجهه و نفخة الهي است.
البته، در بسياري از اسناد بينالمللي مربوط به حقوق بشر، از جمله اعلامية جهاني حقوق بشر (1948)، ميثاقين بينالمللي حقوق مدني و سياسي (1966) و حقوق اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي (1966)، کرامت و حيثيت ذاتي انسان بر اساس همين مباني، يعني قدرت تعقل و تفکر، آزادي، اراده و اختيار توجيه شده، شناسايي اين حيثيت براي همة اعضاي خانوادة بشري، مبناي آزادي، عدالت و صلح در جهان شناخته شده است.[30] در مقدمة اين اسناد، نوشته شده است که حقوق مذکور (حقوق بشر)، ناشي از حيثيت ذاتي شخص انسان است.[31]
بنابراين، تکيه بر استقلال ذاتي، شخصيت و وجدان اخلاقي انسان، در توجيه کرامت انساني در نظام بينالملل حقوق بشر، امري است که اديان الهي را با آرمانهاي حقوق بشر پيوند ميدهد و زمينة همگرايي بيشتر ميان آموزههاي اصيل ديني و حقوق بشر را فراهم ميآورد. همانگونه که گفته شد، نظرية کرامت مبتني بر وحي، به دليل جامعيتي که در تبيين و توجيه کرامت ذاتي انسان و حقوق ناشي از آن دارد، بر ديدگاههاي ديگر برتري دارد.
جايگاه کرامت آزادي در گفتمان اسلام سياسي امام خميني(ره)
خداوند بنیآدم را از ابتدای خلقت موردتکریم قرار داده از اینرو ذاتاً و فطرتاً دارای حیثیت و کرامت میباشد. چنانکه در قران آمده: « و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به موکب خشکی و دریا سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه به آنها روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود فضیلت بخشیدیم . »[32] همچنین درجای دیگر می فرمایند « و آنچه در آسمانها و زمین است مسخر شما کرد که همه از اوست »[33]. قران کریم ایات بسیاری وجود دارد که مؤکد کرامت و حیثیت بشر میباشد ( ازجمله آن ایات عبارتاند از: آیه 30 و 29 سوره بقره، آیه 25 سوره مائده، آیه 29 سوره حجر، ایات 11 و 12 سوره حجرات و مواردی دیگر از این قبیل ) که نشان دهنده ارزش زیاد این موضوع در کتاب آسمانی است.
آزادی در گفتمان اسلام سياسي امام خميني(ره)
آزادی یکی از مفاهیم بدیهی و ممتنع است. اینکه مفهوم آزادی بسیار روشن است، لیکن ارائه تعریف واحدی از این کلمه که بهروشنی معانی آن را بیان کند کار دشواری است. « آزادی عبارت است از اینکه انسان، حق داشته باشد، هر کاری را که قانون اجازه داده است، انجام دهد و آنچه قانون منع کرده و صلاح او نیست مجبور به انجام آن نگردد »[34] درواقع آزادی دارای دو وجه سلبی و ایجابی است که وجه ایجابی آن به معنای توان انتخاب و تصمیمگیری به اختیار خویش و بهدور از فشار نیروهای خارجی است و همین مفهوم از آزادی به معنای حاکمیت فرد بر خویشتن است[35] در تعریف دیگر از آزادی آمده: « آزادی عبارت است از اینکه اشخاص بتوانند هر کاری را که مایل به آن باشند انجام دهند، مشروط بر اینکه عمل آنان به حقوق دیگران صدمهای وارد نسازد ».[36]
اما خمینی (ره) در تعریف آزادی چنین فرمودهاند: « آزادی یک مسئلهای نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیدهشان آزاد است. کسی الزامشان نمیکند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسی الزامتان نمیکند که درکجا مسکن داشته باشی، یا در آنجا چه شغلی داشته باشی. آزادی یکچیز واضحی است ».[37]
بهطورکلی امام خمینی آزادی را جزء حقوق اولیه مردم میدانند که موهبتی است از جانب خداوند و حکومتها نمیتوانند این حق را نادیده بگیرند و در این رابطه میفرمایند: حق اولیه بشر است که من میخواهم آزاد باشم من میخواهم حرفم آزاد باشد[38] و در همین راستا است که آزادی شهروندان را دغدغه حکومت میداند و تضمین آن را نیز با حکومت میداند و میفرماید: باید …. آزادیها در حدود قوانین اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تأمین گردد.[39]
مصادیق آزادی در اسلام و دیدگاه امام خميني(ره)
آزادی از مهمترین ارزشها در هر جامعه است که علی رغم مقبولیت و رونق آن در ادبیات سیاسی و حقوقی سه قرن اخیر در مورد مفهوم و مفاد آن برداشتها و دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
مقصود از آزادی در اینجا، آزادی در مفهوم حقوقی آن است. بهعبارتدیگر سخن از هیئت حاکم یا قانون و مجری قانون است که تا چه حد میتوانند آزادی افراد را در عرصههای مختلف زندگی تحدید نمایند.[40] آزادی در عرصه های مختلفی قابل طرح است که به بررسی جنبه هایی از آزادی خواهیم پرداخت.
آزادی عقیده و بیان
عقیده یک عمل ارادی و اختیاری نیست که بتوان آزادی را بر آن اعمال یا از آن سلب نمود. لذا آزادی عقیده طبیعیترین و اصیلترین حق هر فردی از افراد بشر به شمار میرود و تحت هیچ عنوانی قابلنقض نیست با مراجعه به منابع اسلامی اعم از قران و روایات میتوان دریافت که آزادی عقیده از ویژگیهای خاص دین اسلام است. ازجمله آیات مربوط به آزادی عقیده میتوان به سوره انعام و سوره آلعمران ( آیات 20 سوره آلعمران و 104 سوره انعام و آیه 41 سوره یونس و آیه 48 سوره شوری و…… ) اشاره نمود و همچنین آیات که در آنها سخن از تفکر و تعقل به میان آمده است نیز به کرات به چشم می خورد. ( آیه 50 سوره انعام[41] و یا در آیه 18 سوره زمر[42] که ما را به شنیدن اقوال مختلف ترغیب و توصیه میکند که خود نمایانگر آموزه تعقل و تحقیق در یافتن حقیقت و واقعیت است. )
آنچه از آزادی گفته شد به معنای آن نیست که آزادی در اسلام بیقید و شرط بوده بلکه این آزادی تا جایی است که به کفر منتهی نشود و به همین جهت در متون دینی از اندیشیدن به آنچه انسان را از خدا دور میکند منع شده است و آیات فوق نیز اشاره دارد که اعمال زور و اکراه در پذیرفتن عقاید راه مؤثری برای پذیرفتن دین و عقیده نیست و این در حالی است که این مسائل در قرون وسطی و دوران تفتیش عقاید توسط مسیحیان در غالب آیات قران نازلشده است. امام خمینی در باب آزادی عقیده میفرمایند: « انسان کامل اگر فهمید حرفش حق است با برهان اظهارنظر کند و مطالبش را برهانی بفهماند. اینکه در قران کریم آمده است لا اکراه فی الدین برای اینکه تحمیل عقاید نمیشود و امکان ندارد همینطوری به کسی تحمیل عقاید بکند[43]» . و در همین راستا ایشان در مصاحبه با مجله تایم میفرماید: «مشاهده میشود که در مکتب اسلام بیش از هر مکتب دیگر و قبل از هر مکتب دیگری بهطور رسمی بر آزادی عقیده دستور دادهشده و به آنها بها داده شده است. البته آزادی عقیده که جزء حقوق افراد جامعه میباشد تا جایی ادامه دارد که سبب اضرار به جامعه و آحاد مردم نشود و اگر ایجاد مفسده برای جامعه مسلمین بنماید قطعاً محدود خواهد شد.»[44]
آزادی مذهب
آزادی مذهب بدین معنی که هر فرد میتواند هر مذهبی را که میخواهد انتخاب نماید و هیچکس را نمیتوان به پذیرش مذهب خاصی اجبار نمود و علاوه بر آن هر فرد بدون محدودیت بتواند مذهب خود را تغییر دهد و روشن است که اساساً دین امری قلبی و درونی و اکراه و اجبار با ماهیت آن سازگار نیست و همانطور که گفته شد آیه شریفه « لا اکراه فی الدین…….. »[45] تاکید بر همین امر دارد. لذا با اجبار نمیتوان دین را از قلب کسی زدود و یا جای داد. حکم تشریعی مذکور در آیه فوق تصدیقکننده وجود این واقعیت است. [46]
امام خمینی نیز در باب آزادی اقلیتهای دینی اشاراتی داشتهاند ازجمله: «اسلام بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است بهرهمند شوند، ما به بهترین وجه از آنها نگهداری میکنیم. در جمهوری اسلامی کمونیستها در بیان عقاید خود آزادند.[47] اقلیتهای مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند کرد، و ما با آنها باکمال انصاف و مطابق قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانی ما هستند»[48] و یا میفرماید: «اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیتهای مذهبی بوده است. آنان در جمهوری اسلامی آزادند و آزادانه به مسائل خود میپردازند و در پناه حکومت اسلامی چون بقیه افراد در اظهار عقیده آزادند.»[49]
منع بازداشت خودسرانه
در تلفیق بین حرمت اشخاص و نظم جامعه باید توجه داشت که آزادی بهعنوان حق طبیعی و متداول است تعرض به نظم جامعه امری استثنایی به شمار میرود که در این صورت تعقیب و دستگیری افراد باید منطقی، قابل توجیه و بر اساس ضوابط باشد.[50] حق افراد جامعه در این رابطه بهطورکلی شامل عدم بازداشت خودسرانه، سلب آزادی صرفاً بهموجب قانون، حق مطلع شدن از علل بازداشت، حق کنترل قضایی و جبران خسارت ناشی از توقیف غیرقانونی و عدم بازداشت در اموری که صرفاً حالت مدنی دارد میشود.[51] درواقع از منظر اسلام فقط قانون شرع میتوان آزادی کسی را سلب نمود یا او را به زندان انداخت و اگر به شیوه دیگری عمل شود کینهتوزیها در مردم برانگیخته خواهد شد و چهبسا منجر به شورش گردد.[52] چنانچه در قران کریم نیز آمده است: «چون در چیزی کارتان به گفتگو و نزاع کشید بهحکم خدا و رسول بازگردید. اگر به خدا و روز قیامت ایماندارید این کار برای شما از هرچه تصور میکنید بهتر و خوشعاقبت تر خواهد بود ».[53]
امام خمینی (ره) هرگونه بازداشت و طبعاً تبعید بدون دلیل را نفی نموده و با هر نوع تضییع حق در حکومت اسلامی شدیداً مخالفت میکردند. در همین راستا بود که به مسئولان عالی قضایی فرمودند: « شورای عالی قضایی و ستاد پیگیری در بررسی وضع زندانیان تسریع نمایند و هر کس استحقاق عفو را دارد بهفوریت معرفی نمایند تا عفو شوند و به زندگی آزاد خود ادامه دهند و انشا الله عضو فایدهبخش و فعال برای میهن خودگردند »[54] و همچنین ایشان در ماده 6 فرمان 8 مادهای نیز صراحتاً بر منع و تبعید و بازداشت خودسرانه تأکید کردهاند.
آزادی بیان
آزادی بیان و ابراز آزادانه عقاید و افکار منجر به تضارب آرا و به دنبال آن شکوفایی اندیشه خواهد شد. آزادی بیان در رابطه مردم و حکومت موجب اصلاح کار حکومت و جلوگیری از فساد خواهد شد.
ازنظر اسلام ابراز عقاید و بیان واقعیات از جانب فردی که آگاهی از حقایق امور دارد لازم است و اگر با وجود قدرت بر بیان آنها از این امر امتناع ورزد مسئول خواهد بود و عقوبت خواهد شد.[55] البته آزادی بیان به معنای آزادی در تجاوز به حقوق جامعه نخواهد بود بلکه مواردی مثل دروغ، غیبت، تهمت از استثنائات این آزادی هستند.
امام خمینی (ره) در این باب میفرماید: « در جمهوری اسلامی هر فردی از حق آزادی عقیده و بیان برخوردار خواهد بود ».[56] مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد، مردم آزاد باشند در اظهار عقاید و رأیشان ،[57] مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم درصورتیکه مصالح مردم را به خطر نیندازد آزادند و اسلام در تمامی این شئون حد و مرز آن را تعیین کرده است[58] البته ایشان آزادی بیان را تا حدی که به منافع جامعه آسیب نرساند بلامانع میدانستند.[59]
رعایت حریم خصوصی
لفظ خصوصی بهطور ساده به معنی آن چیزی است که تصمیمگیری در خصوص آن مستقلاً بر عهده خود شخص میباشد[60] مصونیت مسکن و شغل، عقیده و مذهب و مال و دارایی در زمره حریم خصوصی محسوب هست لیکن این آزادی نباید منجر به اضرار سایرین گردد. ازجمله مواردی که در قران کریم به رعایت حریم دیگران اشاره شده آنجایی میباشد که می فرمایند: «ای کسانی که ایمان آوردهاید به خانهای غیر خانههای خودتان وارد نشوید، مگر آنکه اجازه بگیرید و بر ساکنانش سلام کنید، این برای شما بهتر است، شاید پند گیرید، اگر کسی را در خانه نیافتید، در آن داخل نشوید، تا به شما اجازه داده شود، اگر به شما گفته شود برگردید، برگردید که برای شما بهتر است، و خدا به اعمالی که میکنید دانا است.»[61] به همین جهت و اثرات است که سرکشی در خانه و وسایل دیگران امری مذموم بوده و حتی علی (ع) میفرمایند: « داخل خانههای دیگران نشوید مگر از در آنها، و هرکسی که از غیر درها وارد شود دزد نامیده شود».[62]
امام خمینی نیز در ماده 6 فرمان 8 مادهای خانه و مسکن هر کس را مصون از تعرض دانسته و حتی در مورد کسانی که مظنون به ارتکاب جرم هستند نیز تفحص و جستجوهایی که متکی به دلیل نباشد مجاز نیست. و می فرمایند: « نباید ما تعدی و ظلم کنیم و تفتیش از داخل خانههای مردم بکنیم، دیگر گذشت مسائل، نباید هم آنها خیال کنند که، هر کاری میخواهیم بکنند. یک دغدغه درست کنند، اگر اطلاع صحیح پیدا شد که عشرتکده در یکجایی است، یکجایی میکده است، یکجایی قمارخانه است، اینها همشان باید جلوگیری شود و اگر کسی بیرون هم آمد و یک کاری را، اگر خلاف بود انجام داد، آنهم باید جلوگیری شود[63].» که این فرمایش امام درواقع مبتنی بر اصول کلی فقهی و عقلانی است که ضرورت برخی محظورات را مباح میکند.
الضرورات تبیح المحظورات بر این اساس امام خمینی (ره) در عین اعتقاد به حریم خصوصی شهروندان مبنای آن را قوانین نشأتگرفته از وحی الهی و محدود به اخلاق عمومی میدانستند.
آزادی سیاسی
آزادی سیاسی بهطور خلاصه به آزادی در قانونگذاری و انتخابات صدق میکند[64] و این بدین معناست که فرد بتواند در انتخاب مقامات سیاسی دخالت داشته و خود نیز امکان نائل آمدن به این مقامات را داشته باشد و عقاید سیاسی و اجتماعی خود را آزادانه بیان نماید.[65]
امام خمینی در باب آزادی رأی و حق تعیین سرنوشت بهعنوان یکی از مصادیق حقوق بشر میفرماید: « اسلام به ما اجازه نداده که دیکتاتوری کنیم. ما تابع رأی ملت هستیم. ملت ما هر طور رأی داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم. خدای تبارکوتعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یکچیزی را تحمیل کنیم ……. اساس این است که مسئله دست من و امثال من نیست و دست ملت است. » [66]
حق تأمین اجتماعی
در ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر صراحتاً اشارهشده که همه افراد بشر بدون هیچ قیدی اعم از رنگ، نژاد، قومیت، مذهب، و… باید ازنظر سلامتی و رفاه در جامعه تأمین باشند. درواقع هدف از ارسال پیامبران الهی ایجاد عدل و قسط در جوامع بشری بوده. علی (ع) در نامه به مالک اشتر سفارش میکند باید از یتیمان و ازکارافتادگان را آبرومندانه اداره کنی و سهمی از بیتالمال برای آنها قرار دهی.[67]
در اصل 29 قانون اساسی آمده است: برخورداری از تأمین اجتماعی ازنظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراه ماندگی، حوادث، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی بهصورت بیمه، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.»
اما خمینی نیز در طول دوران انقلاب همواره بر گسترش عدل و انصاف در جامعه توسط دولت اسلامی تأکید داشتند چراکه اسلام یک حکومت عدلگستر است و برای اقامه حکومتی عدلگستر آمده است.[68] چنانچه ایشان فرموده اند: « و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش میکردند، از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است. کسانی هستند که زندگی خود را نمیتوانند بچرخانند، نه مال بهقدر اشاعه یک سال دارند و نه قوه کسبوکار و منفعت دارند. اینها مساکینی هستند که بهواسطه پیری یا نقصان اعضا ازکارافتاده باشند. دولت باید هر طور صلاح میداند آنها را اداره کند….»[69]
جايگاه حقوق بشر در گفتمان اسلام سياسي امام خميني(ره)
احياي كرامت انسان و احقاق حقوق بشر از ديرباز يكي از آرزوهاي بشر بوده است ، حقوقي كه بسته به تعريف انسان، كرامت او، هدف و غايت خلقت انسان و… بوده است و در مكاتب مختلف و مجامع بین المللی تعاريف متفاوتي از آن ارائه شده است اما هنگامي ميتوان از اعلاميه حقوق جهاني بشر سخن به ميان آورد كه انسان را در حوزه ارزشها تفسير كنيم. كساني كه از اعلاميه جهاني بشر سخن به ميان ميآورند، در ابتدا بايد مشخص كنند كه آيا مرادشان از انسان، همان موجودي است كه پيامبران سيماي او را ترسيم كردهاند؟ لذا مبناي حقوق بشر بايد كرامت ذاتي انسان باشد.
مفهوم حقوق بشر
حقوق بشر مجموعه حقوق مشترک، یکسان و برتری است که لازمه تأمین آزادیهای اساسی، عدالت، صلح برای کلیه افراد بشر در جامعه جهانی محسوب میشود تا کلیه مردم، ملل و جمیع ارکان اجتماع در هر نقطه از جهان آن را مورد احترام و رعایت قرار دهند.[70] با این تعریف روشن میشود که حقوق بشر یک حقوق فراملی است که نسبت به تمام ملل در سطح جهانی حاکم است، بلکه در قواعد حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر قواعدی مربوط به حقوق شهروندی نیز وجود دارد.[71]
درنتیجه همان طور كه از اسم اين عنوان پيدا است: “حقوق بشر مجموعهاي از قواعد و مقررات حقوقي بين المللي است كه در همۀ زمانها و مكانها از مقام، منزلت كرامت انساني تمام افراد و يا گروهها صرفاً به دليل اين كه انسان اند، در مقابل همۀ دولتها حمايت مي كند .”
تاريخچۀ حقوق بشر
حقوق بشر پيشينهاي طولاني دارد و قدمت آن به قدمت تاريخ حيات بشري است. بنابراين پيدايش حقوق بشر و تحول آن تحت تأثير وقايع و رويداد تاريخي بوده است.
الف. دوران باستان
ب. دوران معاصر
اگر چه هيچ كدام از اين اسناد را نميتوان سرآغاز حقوق بشر به مفهوم امروزي آن قلمداد نمود، اما نقش بسزايي در پيدايش حقوق بشر مدرن داشتهاند و سازمان ملل متحد براي تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر از آنها الهام گرفته است.
جايگاه حقوق بشر در اسلام و گفتمان امام خميني(ره)
انسان در اصل تكوين و ذات خويش به واسطه برخورداري از روح الهي و عقل كه موهبتي الهي و امانتي است كه تنها خاص انسان است و دارای حقوق و مزایای خاصی است. حقوق بشر و آزادیهای عمومی از باب خمیر مایه حقوقی - سیاسی آن مورد اهمیت خاص است. استفاده بیشتر از دیدگاههای حضرت امام در این موارد رنگ و بوی خاصی به بیان مطالب خواهد داد .نهضت انقلاب اسلامی ایران با رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی فرصت بسیار مناسبی را فراهم آورد تا برای اولین بار یک فقیه جامع الشرایط و برجسته که خود اقدام به تاسیس یک نظام سیاسی کرد، آرا و اندیشه ها و دیدگاههای خود را درباره مسائل مختلف حقوق بشر و آزادی های عمومی با بهره گیری از منابع فقه و در رابطه با جامعه سیاسی اسلامی بخصوص از جهت انسانیت و جایگاه واقعی انسان به دوستداران در مقابل دیدگاه غربی ارایه نماید.[72]
البته اصل موضوع و ویژگیهایی آن را هم اسلام به آن اعتقاد دارد و هم دیدگاه غربی تن به آنها می دهد ولی باز هم در برخی موارد با هم اختلاف نظر دارند. این مشخصات عبارتند از: صریح و کامل بودن مقررات مربوط به حقوق بشر و آزادیهای عمومی، محدودیت های مقررات حقوق بشر ( قوانین کشور، مقررات شرعی و شئونات اخلاقی ). منظور از صریح بودن آزادیها آن است که حدود هر کدام از آزادیها و شرایط بهره مند شدن از آنها، بوسیله قدرت سیاسی به وضوح ترسیم شود. در حقیقت آزادی یکی از بنیادهای اسلام است و حقوق بشر و آزادیهای فردی و اجتماعی قسمت مهمی از دین اسلام و از ارکان اجتماعی مورد بررسی واقع شده است و … محروم کردن انسان از حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی در حقیقت سرکوب کردن یکی از خواسته های فطری انسان است چونکه انسان فطرتا آزاد آفریده شده است .[73]
از جنبه های عالی و الهی انسان، آزادی و برابری اوست، این قدرت کامله خداوند است که او را به سوی آزادی و برابری رهنمون است .از نظر امام در عین حال که آزادی ریشه در فطرت انسان دارد ولی خود این انسان، در هنگام اصلاح جامعه باید فدای جامعه شود و این دیدگاهی است که از فردگرایی فاصله می گیرد و به جامعه گرایی نزدیک می شود .این موضوع دوری انسان از تنها زیستن و پیوستن وی به زندگی اجتماعی و تعیین قواعد و مقررات و قوانین اجتماعی را به خوبی نشان می دهد .نظام حقوق بشر و آزادیهای عمومی ارتباط نزدیکی با مفهوم فطرت انسان دارد. حضرت امام خاستگاه آزادی را فطرت الهی انسان می دانند. اعتقاد به عظمت و قدرت خداوند، فکرآزادی را در ذهن هر مسلمان پدید می آورد و غریزه بهره کشی از انسانهای دیگر را در وجود او سرکوب می کند.
دانشمندان غربی که انسان را موجودی کاملا مادی و شبیه یک “ماشین” می دانند چاره یی جز انکار فطرت الهی انسان ندارند. در اعلامیه جهانی حقوق بشر بجای فطرت انسانی بر “طبیعت انسان” تکیه شده است. در بحث حقوق بشر و آزادیهای عمومی، مساله کرامت انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنا بر نظر امام سلب آزادی انسان بوسیله دیگران، حوزه قدرت سیاسی یا قدرتهای دیگر، منجر به انحطاط و سقوط بشر شده و توهین به کرامت او محسوب می شود . حضرت امام در انتقاد از مدعیان حقوق بشر می فرمایند: « اینها بشر را نمی شناسند چه تا حقوق بشر را، اینها برای بشر حیثیتی قائل نیستند ».[74]
حیثیت انسان ایجاب می کند که وی در تمام رفتارهای خود به ارزشهای اخلاقی توجه داشته باشد . عدم ملاحظه موازین اخلاقی بی احترامی به شرافت خود محسوب می شود. اساسا سعادت انسان به آن است که خویشتن را به فضائل اخلاقی آراسته کند. نظام مربوط به استفاده از حقوق و آزادیهای بشری نیز از این قاعده مستثنی نیست. نظام حقوق بشر باید بر پایه ای محکم از اخلاق عالی استوار باشد.
درباره حقوق اقلیتهای دینی باید خاطر نشان کرد، که همه اقلیتهای مذهبی نیز مانند دیگر مسلمان از حقوق اجتماعی برخوردارند. آنها در انجام مراسم مذهبی و تعلیم مذهب خود به همکیشان خویش آزادی کامل دارند. آنها همچنین حق مشارکت سیاسی دارند ولی برخی مقامات سطح بالای سیاسی را نمی توانند تصاحب کنند. آنها در مجلس شورای اسلامی که مهمترین نهاد سیاسی کشور است دارای نماینده هستند طبق قانون اساسی، مذاهب دیگر اسلامی اعم از ( حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی ) دارای احترام کامل می باشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند. ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای مذهبی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آئین خود عمل می کنند حضرت امام در این مورد نیز می فرمایند: « تمام مسلمین چه اهل سنت و شیعی، برادر و برابر و همه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند ».[75] علاوه بر آن ایشان معتقد هستند که اسلام پیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است، آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است بهره مند شوند، ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می کنیم.[76]
از دیدگاه امام دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیتهای مذهبی آزادی به طور کامل هست و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند.[77] همه اقلیتهای مذهبی در اسلام محترم هستند . همه گونه آزادی برای انجام فرایض مذهبی خود دارند . ما با هیچ بشری ضدیت نداریم . آنان ایرانی اند و مثل سایر ایرانیان همه گونه حق دارند.[78] از آنجا که اقلیتها جزیی از ملت ما هستند حق دارند که مانند همه افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشند. نوع دین تاثیری در برخورداری از اساسی ترین حقوق اجتماعی ندارن مفهوم حکومت مردمی و رابطه آن با تحقق حقوق بشر و آزادیهای عمومی مورد بررسی واقع شدهاست . یکی از بهترین ابزارهایی که با تکیه بر آن می توان به تحقق حقوق بشر و آزادیهای عمومی در یک جامعه سیاسی امید بست، وجود یک حکومت مردمی ( دموکراسی ) در آن جامعه است. بدون شک حکومتی که بر اساس خواست و تمایل عمومی تشکیل شده باشد، نمی تواند به حقوق انسانی افراد تحت فرمانش بی تفاوت باشد.
در مورد فرق بین دموکراسی ارایه شده توسط غرب و شرق و اسلام می توان گفت در مواردی که مورد بررسی قرار گرفته است دموکراسی غربی اصلش فاسد است. [79]فاسد بودن آن دو نوع دموکراسی بدان دلیل است که آنها بر پایه هایی استقرار یافته اند که آن پایه ها موردقبول اسلام نیست، دموکراسی غربی با فردگرایی و نفی بعد معنوی انسان متمایز می گردد و دموکراسی شرق با جامعه گرایی محض و انکار خدا مشخص می شود، حال آنکه حکومت اسلامی در عین توجه به مصالح هر دوی فرد و جامعه، مکلف به رعایت قوانین شرعی نیز هست. با توجه به این نکات می توان گفت که دمکراسی ( مردمی بودن ) جز ذات حکومت اسلامی است .حکومت مردمی به دلیل داشتن دو ویژگی برجسته می تواند در حفظ و حمایت از حقوق و آزادیهای اساسی موفق باشد. این دو ویژگی عبارتند از: منبعث شدن زمامداران از میان توده های مردم و ادواری بودن زمامداری . منظور از وجود یک رابطه بین دموکراسی اجتماعی و تحقق آزادیهای اساسی آن است که بهره مندی از پاره ای خدمات اجتماعی و برخورداری از تواناییهای اقتصادی، از شرایط لازم برای بهره گیری از حقوق فردی و اجتماعی است . به همین دلیل باید گفت دموکراسی سیاسی و دموکراسی اجتماعی مکمل یکدیگرند.
در آن جامعه سیاسی که عدالت اجتماعی وجود ندارد و گروه معدودی از سلطه قوی اقتصادی و مالی برخوردارند، نمی توان تصور کرد که دموکراسی بتواند به حیات خود ادامه دهد، زیرا دارندگان قدرت اقتصادی آرام نخواهند نشست مگر آنکه بر قلمروهای قدرت سیاسی نیز تاثیر بگذارند .در اندیشه اسلامی اهمیت عدالت اجتماعی تا آنجاست که یکی از انگیزه های پیامبر اکرم (ص) در تشکیل حکومت همین نکته بوده است . پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لیکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی.
[80]مهمترین اقدامی که می بایست برای تحقق دموکراسی اجتماعی صورت گیرد، تنظیم ساختار اقتصادی و اجتماعی است که با تمسک جستن به این روش می توان در اجرای قوانین و اصول حقوق بشر گامهایی برداشت .یکی دیگر از راههای ضمانت اجرای حقوق بشردر یک جامعه سیاسی، داشتن یک دستگاه قضایی قوی می باشد. وجود یک دستگاه عدالت کارآمد که به حراست از حقوق فردی و اجتماعی بپردازد، از ضروریات یک جامعه سیاسی است. هر اندازه دستگاه قضایی نیرومندتر باشد، امید مردم در رسیدن به حقوق نقض شده شان بیشتر است. موازین حقوق بشر و آزادیهای اساسی غالبا در آن جامعه ای بیشتر پایمال می شود که دستگاه قضایی ضعیف و ناتوان است .وجود قانون اساسی مکتوب نیز یکی از راههای ضمانت اجرای حقوق و آزادیهای اساسی می باشد. قانون اساسی مکتوب به دلیل داشتن دو ویژگی برجسته می تواند نقش مهمی در حفظ حقوق و آزادیهای اساسی داشته باشد. این دو ویژگی عبارتند از: درج مقررات مربوط به حقوق و آزادیهای اساسی در قانون اساسی و امکان استناد به قانون اساسی مکتوب حضرت امام در زمان تدوین پیش نویس قانون اساسی تاکید کرده اند که … سعی شود که در آن کلیه حقوق و آزادیها و فرصت های رشد و تعالی و استقلال این ملت بر مبنای موازین اسلامی که ضامن حقوق حقه افراد است … پیش بینی گردد.[81]
نتیجه گیری
اصولاً هنگامی که «انسانیت» انسان از بعد معنوی ان مورد مطالعه قرار می گیرد، مباحث پردامنه ای را به دنبال خود خواهد داشت. انسان هیچگاه نتوانسته اند حقیقت انسان و جایگاه و ارزش آن را کشف کنند؛ زیرا سرشت و خلقت انسان به گونه ای است که عقل و علم بشری راهی به اندرون حقایق آن ندارد؛ به بیان دیگر، عقل، جزئی از اجزای انسان است و با جزء نمی توان تمام کل را شناخت.
در متن و يا مقدمه تمامي اسناد مربوط به حقوق بشر، ازجمله اعلاميه جهاني حقوق بشر، ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي، ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي و اجتماعي، كنوانسيون رفع تبعيض نژادي، كنوانسيون منع شكنجه، كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان، كنوانسيون حقوق كودك، كنوانسيون چهارگانه ژنو و حقوق بشر دوستانه اصطلاح كرامت و منزلت انساني وجود دارد ، اگرچه به صراحت از كرامت انساني سخني به ميان نيامده است، اما از مفاد آن ميتوان استفاده كرد كه حقوق بشر بر پايه كرامت انسانی وضع شده است.
نكته جالب توجه در همه اين اسناد آن است كه به همراه ذكر عنوان كرامت يا حقوق شهروندی، به مسئله تساوي حقوق و آزادي انسان نيز پرداخته شده است. به بيان ديگر، انسان، آزاد آفريده شده و از حقوق، به نام حقوق اساسي برخوردار است كه بايد آن را براي همگان به رسميت شناخت. ضمن اينكه گوناگوني ظاهري و نژادي و تنوعات محيطي و منطقهاي، هيچ تاثيري در بهرهمندي انسان از حقوق و آزاديهايش ندارد و همگان در اين زمينه يكسانند. ماده اول اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگويد: تمام انسانها آزاد متولد شدهاند و در كرامت انساني و بهرهمندي از حقوق با يكديگر مساوياند و يا در كنوانسيون منع شكنجه، به اهميت كرامت انساني اشاره شده و بر اين امر تاكيد دارد كه توسل به شكنجه انسان براي اثبات يك موضوع، خلاف شان و منزلت آدمي است. در مقدمه اين كنوانسيون، نیز بندي آمده كه ميگويد: تمامي حقوق اساسي انسان، از كرامت و منزلت او نشات ميگيرد و وجود همين احترام و كرامت باعث ميشود كه ما چنين حقوقي را براي انسان به رسميت بشناسيم. اما چگونه ميتوان پيامدهاي بحث كرامت انساني و جایگاه والا انسانیت را در حقوق بشر گنجاند و در آن دنبال نمود.
آنچه تاکنون کوشیده اند درباره انسان و جایگاه او در اسناد بین المللی به تصویر کشند، صرفاً برداشت و گزارشی ناتمام است؛ زیرا تمام آنچه درباره انسان به دست آورده اند، شمه ای از واقعیت است پراکنده و ناپایدار است. ضمن آنکه ساحات بسیاری از ابعاد تمام نشدنی انسان، دست نخورده باقی مانده است؛ چون ظرفیت انسان در درک و شناخت حقیقت خودش بسیار اندک است.
واضح است برای اینکه جایگاه واقعی کرامت انسانی، آزادی و حق شهروندی را شناخت باید آیات قرآن، روایات اسلامی و نظریات دیگر اندیشمندان را که انسان را از دید معنوی و دیدگاه های اصولی دین اسلام را پیرامون این موضوع؛ تبیین کرد. بخصوص آرا و دیدگاه های والای بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «حقوق شهروندی و کرامت انسانی بویژه در حکومت اسلامی» آورده شود تا بدین وسیله نقطه نظرات ایشان به عنوان اندیشمند بزرگ اسلامی مورد توجه قرار گیرد و بتواند با بررسی آن درکنار آیات و روایات به ارزش واقعی آنها پی برد.
حضرت امام خمینی(س) انسان را ذاتاً واجد ارزش و کرامت می داند و فرموده اند: خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. شماها ارزش انسانی دارید. ارزش انسانی، بالاترین چیزهاست برای شما و باید این ارزش انسانی را هرچه بیشتر تقویت کنید و عقیده دارند کرامت انسان موهبتی الهی است، مانند خرد و وجدان که دو نعمت بزرگ خداوندی برای انسان است. این کرامت از پشتوانه منطقی برخوردار بوده و ریشه در بعد معنوی و روحانی انسان دارد؛ چرا که این کرامت و آزادی را خدا به انسان داده است. از نظر اسلام منشأ این امتیاز و کرامت را باید در خلقت ویژه انسان که با دمیدن روح الهی درآمیخته است، جستجو کرد. آنجا که قرآن می فرماید: فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ
چنین تکریم و ارزش گذاری از طرف خداوند، در مورد سایر موجودات صورت نگرفته است و به همین علت، انسان شایستگی سجده نمودن فرشتگان را پیدا می کند. در میان آیات قرآن، روشن ترین آیه که بر کرامت ذاتی انسان دلالت می کند این آیه است: وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً
این ارزش در گفتمان اسلام سياسي امام خميني که برگرفته از تعالیم والای دینی است به خوبی قابل مشاهده است و اصل داشتن کرامت انسانی، داشتن حقوق مشخصه و آزادی چه در زندگی خصوصی چه تعیین سرنوشت اجتماعی و مملکتی، ارجاع به نظر و رای مردم در همه امور خود شاهد این نکته است. تمام انسانها آزاد متولد شدهاند و در كرامت انساني و بهرهمندي از حقوق با يكديگر مساوياند. این مفاهیم در ذهن بلند پرور امام خمینی(ره) به وضوح قابل مشاهده است و آرمان ایشان برای تشکيل امت واحد جهاني و استقرار نظام جمهوري اسلامي برای ارج نهادن به کرامت انساني، آزادي و حقوق بشر نشان از اهمیت این موضوع در افکار ایشان است و بیان داشتند کرامت انساني، نهتنها به منزلة يک حق يا مجموعهاي از حقوق غيرقابل سلب و انتقال است، بلکه محور و مبناي حقوق بشر تلقّي ميشود. پيشرفت و توسعة پايدار در هر جامعهاي، در گرو رعايت آن است. در صورت بيتوجهي به اين اصل و عدم التزام عملي به آثار آن، ارزشهايي چون عدالت، کرامت انساني، برابري و صلح مفهوم خود را از دست خواهد داد. در اين صورت، شاهد جهاني پر از ظلم، بيعدالتي، بيمهري، خشونت، جنگ، تجاوز و تبعيض خواهيم بود. چانچه اکنون به وضوح به صدق گفتار ایشان می توان پی برد و اکنون علی رغم تاکیدات زیاد شاهد نادیده گرفتن شان انسان، انسانیت و آزادی و حقوق او و نادیده گرفتن آنان و ظلم و ستم در سراسر دنیا و جنگها و آشوبهای زیاد هستیم و فقط در پرتو آرمانها و گفتمان سیاسی، دینی امام خمینی (ره) که می توان شان واقعی انسان را به او بازگرداند.
منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
وصیت نامه امام خمینی (ره)
1- ابنعربي، محيالدين، فصوص الحکم، بيروت،دار الکتب العربي، [بيتا].
2- آقاجري، سيدهاشم، «حکومت ديني، کرامت انساني»، روزنامة مشارکت،17- 19 خرداد، 1378
3- انوری، حسن، فرهنگ فشرده سخن، جلد 2، انتشارات سخن، تهران،1385.
4- پایان نامه مسائل حقوق بشر و آزادیهای عمومی در آثار (فارسی) امام خمینی نوشته محمدرضا کاوسی استاد راهنما: آقای عمید زنجانی استادان مشاور: دکتر تقی زاده انصاری، دکتر موسوی
5- جعفری تبریزی، محمدتقی، تحقیق در دو نظام حقوقی جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب و تطبیق ان دو با یکدیگر، دفتر خدمات حقوقی بینالملل جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، تهران،1370
6- جناتی، آیتالله محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، انتشارات کیهان، چاپ اول تهران، زمستان 1370.
7- جوادی آملی، عبدالله ، حق و تکلیف در اسلام، انتشارات اسراء، قم، 1384.
8- حقوقی، عسکر، حقوق بشر در اسلام، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز،1376.
9- حقیقت، صادق، میر موسوی، مبانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام و دیگر مکاتب، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1381.
10- خمینی، روحالله ، ، صحیفه نور، امام خمینی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1362.
11- خمینی، روحالله ، آداب الصلوۀ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.
12- خمینی، روحالله ، تحریر الوسیله، نجف اشرف، بی تا
13- خمینی، روحالله ، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ بیستم، 1378.
14- خمینی، روحالله ، شرح دعای سحر،ترجمه سید احمد فهری، انتشارات تربیت، 1376.
15- خمینی، روحالله ، صحیفه امام، جلد 4و2 و 5 و7 و10و18 ،مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.
16- خمینی، روحالله ، ولایتفقیه (حکومت اسلامی)، چاپ یازدهم، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1374.
17- داستانی بیرکی ، علی، آزادی در اندیشه امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1380.
18- دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر حقوق اسلامی، تهران، انتشارات اسوه، چاپ اول،1368
19- دهخدا، علياکبر، لغتنامه، تهران،دانشگاه تهران، 1373.
20- رنجبر، مقصود، حقوق و آزادیهای فردی از دیدگاه امام خمینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول ،1382
21- ساليوان، راجر، اخلاق در فلسفة کانت، ترجمة عزتالله فولادوند، تهران، طرح نو، 1380.
22- سید رضی، نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، تهران، انتشارات اسوه، چاپ اول، بی تا
23- صانعي درهبيدي، منوچهر، جايگاه انسان در انديشة کانت، تهران، ققنوس، 1384.
24- ضیائی بیگدلی، محمدرضا، حقوق بین الملل عمومی، انتشارات گنج دانش، تهران،1378
25- طباطبایی مؤتمنی، منوچهر، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول،1370
26- طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، تحقيق سيداحمد حسيني، تهران، المکتبة المرتضويه، 1395ق.
27- فيشبين ، مايکل ،«تصوير انسان و حقوق افراد در سنت يهودي»،ترجمة حسين سليماني، تهران، انتشارات ققنوس، 1385.
28- قاسمزاده، قاسم، حقوق اساسی فرانسه، انتشارات دانشگاه تهران، تهران،1336
29- قربانی، زینالعابدین، اسلام و حقوق بشر، تهران، نشر سایه، چاپ اول،1383
30- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، بی جا، بی تا.
31- متقي، عليبنحسامالدين ، کنز العمال، بی جا، بی تا.
32- محمدتقي جعفري، حقوق جهاني بشر از ديدگاه اسلام و غرب، تهران، انتشارات ققنوس، 1386.
33- مکارم شيرازي، ناصر و همكاران،تفسير نمونه، چاپ سي و پنجم، تهران، دارالکتب اسلامي، 1377.
34- ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي مصوب 16 دسامبر 1966 مجمع عمومي سازمان ملل متحد(مقدمه)
35- Hart, Herbert, Positivism and the separation of low and morals,71, Harv.l.Rew,1995.
36- Campbell, Henry, Black’s law Dictionary, U.S.A, West Publisher, 1991.
37- English Oxford Encyclopedia, Oxford University press, 1996.
38- Kant, Immanuel, Groundwork of the Metaphysic of morals, tr. with in trod, H. J. Pato, as the moral law, London, Hutchinson, 1948
[1] .مدرس دانشگاه آزاد واحد فارسان، کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی
. علياکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ص16070[2]
[3] . Human dignity
[4] . Henry Campbell, Black,s Law Dictionery, p.45
[5] . dignity
[6] . Dignity
[7] . Dignitas
[8] . Oxford English Encyclopeida, p.398
. سوره اسرا: آیه70[9]
[10] . صحیفۀ امام خمینی، جلد 10، ص 291
. ر.ک: حق و تکلیف در اسلام از جوادی آملی ، ص 162[11]
. سوره بقره:آیه 30[12]
. سوره حجر: آیه 29 [13]
. شرح دعای سحر امام خمینی، ص 58.[14]
. ر.ک: شرح چهل حدیث امام خمینی[15]
. شرح چهل حدیث امام خمینی، ص 167.[16]
. همان، ص 194.[17]
. منوچهر صانعي درهبيدي، جايگاه انسان در انديشة کانت، ص82[18]
. راجر ساليوان، اخلاق در فلسفة کانت، ترجمة عزتالله فولادوند، ص45[19]
. عليبنحسامالدين متقي، کنز العمال، ص192[20]
. راجر ساليوان، اخلاق در فلسفة کانت، ترجمة عزتالله فولادوند، ص45[21]
.سوره اسراء:آیه 70[22]
. فخرالدين طريحي، مجمع البحرين، تحقيق سيداحمد الحسيني، ص152[23]
. محيالدينبنعربي، فصوص الحکم، ص151ـ152[24]
2. مايکل فيشبين،«تصوير انسان و حقوق افراد در سنت يهودي»،ترجمة حسين سليماني،حسين سليماني،عدالت کيفري در آيين يهود،ص173؛سيدمحمد هاشمي، همان،ص96
. محمدتقي جعفري، حقوق بشر، ص280[26]
[27] . سيدهاشم آقاجري، «حکومت ديني، کرامت انساني»، روزنامة مشارکت،17- 19 خرداد، 1378 ،ص7
. محيالدينبنعربي، همان، ص167[28]
. ناصر مکارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، جلد1، ص176و178[29]
[30] . .Novak, Michael, « Human dignity, Human Rights,» November 1999. P. 39- 48
. ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي مصوب 16 دسامبر 1966 مجمع عمومي سازمان ملل متحد(مقدمه)[31]
. سوره بنی اسراییل : آیه70[32]
. سوره جاثیه : آیه 13[33]
[34] . زینالعابدین قربانی اسلام و حقوق بشر ، 1383:ص 184
[35] . صادقحقیقت و میر موسوی مبانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام و دیگر مکاتب ، 1381:ص 244
[36] . قاسم قاسمزاده حقوق اساسی فرانسه ،1336،ص44
[37] . امام خمینی صحیفه نور، ج 10:ص 94-95
[38] . همان منبع، جلد 3: 510
[39] . همان منبع، جلد 12:ص 283
[40] . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه،1368 :ص252
. قل هل یستوی الاعمی و البصیر افلا تتفکرون [41]
. فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه [42]
[43] . مقصودرنجبر، حقوق و آزادیهای فردی از دیدگاه امام خمینی ، 1382. 156ص
[44] . امام خمینی صحیفه نور، جلد 11ص156-157
. سوره بقره: آیه 256[45]
[46] . حقیقت و میر موسوی همان،251ص
[47] . امام خمینی، روحالله، جلد 4،ص364
[48] . امام خمینی،1385 جلد 5 ،401
[49] . امام خمینی، جلد 5 ،ص188
[50] . هاشمی1385، :368
[51] . محمدتقی جعفری تبریزی، ، تحقیق در دو نظام حقوقی جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب و تطبیقان دو با یکدیگر ، 1370: 274ص
[52] . عسکرحقوقی، حقوق بشر در اسلام ، 77:1376صعسکر، حقوق بشر در اسلام
. سوره نساء: آیه 59 [53]
[54] . امام خمینی، جلد 18: 238ص
[55] . محمد تقی جعفری، تحقیق در دو نظام حقوقی جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب ،425:1370ص
[56] . امام خمینی، صحیفه نور،1385، جلد 5: 139ص
[57] . امام خمینی، همان: 33ص
[58] . امام خمینی،صحیفه نور،1385، جلد 4: 266ص
[59] . امام خمینی،همان ، 432ص
[60] . حسن انوری، فرهنگ فشرده سخن ، 1385: 927 ص
. سوره نور: آیه 28 [61]
[62] . نهجالبلاغه سید رضی، تصحیح محمد عبده، ج 2، ص 58
[63] . امام خمینی،صحیفه نور 1385، ج 17 :161
[64] . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه،265:1368
[65] . منوچهر طباطبایی مؤتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، تهران 1370، ص96
[66] . امام خمینی، صحیفه نور،1385، ج 11:ص 34
[67] . نهجالبلاغه، تصحیح محمد دشتی، نامه 53
[68] . امام خمینی،شئون و اختیارات ولیفقیه،1354، ص 20
[69] . امام خمینی، کشفالاسرار،ص 258
[70] . ضیائی بیگدلی، همان، 1378: 275
[71] . جناتی، همان،1370 :77ص
[72] . پایان نامه مسائل حقوق بشر و آزادیهای عمومی در آثار (فارسی) امام خمینی نوشته محمدرضا کاوسی
[73] .همان منبع
.امام خمینی، صحیفه نور، جلد 9، ص 517[74]
[75] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 9، ص 351
[76] . همان منبع، جلد 3، ص 48
[77] . همان منبع ، جلد 4، ص 410
[78] . همان منبع، جلد 5، ص 424
[79] . همان منبع ، جلد 6، ص 463
[80] . وصیت نامه امام خمینی، ص 10 .
[81] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 7، ص 482